عمق میدان در عکاسی: تصویر خود را روایت کنید.
وقتی شما داستانی را برای یکی از دوستان خود تعریف میکنید، بسته به چیزهایی که برای شما به عنوان یک راوی و قصهگو اهمیت دارد، شروع میکنید به حذف یک سری از جزئیات یا در مقابل تأکید کردن روی یک مجموعه از جزئیات دیگر. عکاسی هم دقیقا این گونه است. شما با عکس خود در حال شرح یک ماجرا، یک صحنه برای مخاطبان خود هستید و شمایید که مسئول هدایت کردن چشمهای آنها هستید و به آنها میگویید که به کجا نگاه کنند یا در مقابل، کدام قسمت را نادیده بگیرند. بنابراین اگر میخواهید راوی خوبی باشید باید بدانید چگونه مخاطبتان را به دنبال خود بکشانید. یکی از بهترین ابزارها برای این کار عمق میدان است.
در این مقاله به تعریف عمق میدان، تمامی عوامل تأثیرگذار روی آن [حتی دلایل علمی آن برای افراد بیش از حد کنجکاو] و چگونگی کارکرد عمق میدان در عکاسی میپردازیم.
حتی اگر حوصله خواندن این مقاله را ندارید و فقط میخواهید چکیدهی آن را بدانید، برگه تقلب انتهای مقاله را برای شما آماده کردهایم.
عمق میدان در عکاسی به چه معناست و عمق میدان کم یا زیاد کدامند؟
در سادهترین بیان، عمق میدان یا Depth of Field یا DOF یعنی چه میزان از عکس شما فوکوس و «شارپ» به نظر میرسد یا اینکه در واقع محدوده فوکوس شما در تصویری که قصد گرفتن آن را دارید چقدر است. اما به بیان تخصصیتر به این معناست: فاصله ای در تصویر که در آن اشیا «فوکوس قابل قبول» یا «شارپنس “sharpness” قابل قبول» دارند.
مثلا به این تصویر نگاه کنید.
در این تصویر شما نمیتوانید بگویید که کدام بخش عکس اهمیت بیشتری دارد. رود جاری در منظره، قلههای پوشیده از برف و رنگ سبز چمنزارهمگی چشمهای شما را به خود جذب میکند. همه اجزای تصویر به نظر شارپ و فوکوس میآیند و عکاس قصد داشته که هیچ بخشی از منظره تار یا محو نباشد و تأکید روی کل این زیبایی و کل عناصر تشکیلدهندهی آن باشد. بنابراین این تصویر دارای عمق میدان زیادی است؛ زیرا که ما تمامی کادر را فوکوس و واضح میبینیم و همهی عناصر تصویر شارپ هستند. عمق میدان زیاد و گسترده وقتی به درد ما می خورد که ما بخواهیم که چشم بیننده به تمامی عناصر تصویر توجه داشته باشد و همهی عناصر یا حداقل اکثر آنها در تصویر واضح و مشخص باشند؛ به همین دلیل عمق میدان زیاد در عکاسی منظره و لنداسکیپ کاربرد گستردهای دارد.
حالا به تصویر بعدی نگاه کنید.
در این پرتره، تمام توجه ما جلب سوژه شده است؛ گویا که سوژه از پسزمینه جدا شده و به بیننده نزدیکتر شدهاست. آیا در این تصویر آنچه پشت سر سوژه هست توجه شما را جلب میکند؟ احتمالا جواب شما هم “نه” است. در این تصویر عکاس مدنظر داشته که چشم شما را فقط به سوی سوژه بکشاند ؛بنابراین عمق میدان تصویر را کاهش داده تا آنچه پشت سر سوژه است محو شود و فقط سوژه فوکوس باشد.
عمق میدان کم یا کوچک در تصویر به شما این امکان را میدهد که توجه بیننده را فقط به سوی سوژه جلب کنید و عناصر مزاحم یا پسزمینه سوژه را محو و تار کنید. عکاسان به خصوص در عکاسی پرتره از عمق میدان کم برای گرفتن تصاویر خود استفاده میکنند و حتی در این زمینه انقدر پیشروی میکنند که مثلا فقط توجه شما را به رنگ چشم سوژه یا لبهای سوژه جلب کنند.
فیزیک عکاسی: مفهوم عمق میدان
اکنون که متوجه این مفهوم در تصاویر شدید، بیایید کمی فیزیکی ماجرا را بررسی کنیم و ببینیم عمق میدان اصلا چگونه پدید میآید.
از خودتان بپرسید تصویر چیست؟ تصویر، نمایش یک جسم روی یک صفحه است. وقتی که پرتوهای نور از یک جسم بازتاب میشوند، از دهانه لنز میگذرند و روی یک قطعه فیلم، سنسور دیجیتالی، صفحه پروژکتور( یا به طورکلی صفحه تصویر) به هم برخورد میکنند و تصویر را تشکیل میدهند. وقتی این پرتوها دقیقا روی صفحه تصویر بهم برخورد کنند تصویر شارپ و فوکوس خواهد بود اما مسئله اینجاست که بسیاری از این پرتوهای بازتابی از سطح جسم، روی صفحه تصویر بهم برخورد نمیکنند. برخی از این پرتوها قبل از صفحه تصویر، و برخی بعد از صفحه تصویر بهم برخورد میکنند.
این پرتوها باعث ایجاد نقاط محوشدگی (blur spot) روی صفحه تصویر میشوند. این محوشدگی در عکاسی همان چیزی است که به آن عمق میدان میگوییم و به بیننده حسی از عمق در تصویر میبخشد. همانطور که پیش از این توضیح دادیم، با استفاده از این محوشدگی و عمق میدان، عناصراضافی یا بیاهمیت را حذف میکنیم یا برعکس، روی عناصرمهم تأکید میکنیم.
عناصر تأثیرگذار روی عمق میدان
همانطور که پیش از این توضیح دادیم، وقتی عمق میدان “کم”، “کوچک” یا “باریک” است، به این معناست که همهی عناصر در عکس واضح و شارپ نیستند و مثلا پسزمینه یا عناصر اضافی محو و تار شدهاست؛ مانند عکاسی پرتره.
اما وقتی این مفهوم “زیاد” و “بزرگ” است، به این معناست که تمامی عناصر در تصویر شارپ، فوکوس و واضح به نظر میرسند، مانند عکاسی از منظره یا لنداسکیپ که در آن شما تمامی منظره را با فوکوس و وضوح یکسانی میبینید.
پس عمق میدان کمتر معادل تاری بیشتر در عناصر صحنه و پسزمینه است و بیشتر معادل فوکوس و شارپ بودن عناصر صحنه است.
حالا چطور میتوانیم عمق میدان را در عکسهای خود کنترل کنیم؟
به طور کامل و دقیق، پنج عنصرهستند که بر این موضوع اثر میگذارند:
- Circle of Confusion (COC)
- دیافراگم لنز
- فاصله کانونی لنز
- فاصله فوکوس (فصله بین سوژه و لنز)
- سایز سنسور دوربین
عمق میدان یک تصویر ازترکیب این پنج عنصر پدید میآید. بعضی از این عناصر از جمله دیافراگم، فاصله کانونی و فاصله فوکوس را میتوانید با تغییر تنظمیات دوربین تغییر دهید اما برخی دیگر بسته به نوع لنز و سنسور دوربین هستند و نمیتوانید آنها را تغییر دهید مگر اینکه نوع سنسور و لنز خود را عوض کنید. به هر حال دانستن این عناصر به شما کمک میکند که عمق میدان را به درستی تنظیم و کنترل کنید.
COC
COC یا Circle of Confusion که معادل فارسی آن دایره اغتشاش نام دارد، یک مفهوم پیشرفته در عکاسی است و از سطح این مقاله فراتر میرود اما برای آشنایی بیشتر شما در اینجا فقط این مفهوم را تعریف میکنیم. پس اگر به دانستن بیشتر علاقهمند هستید، این قسمت را بخوانید وگرنه از آن گذر کنید.
اگر به خاطر داشته باشید عمق میدان را این گونه تعریف کردیم:” فاصله ای در تصویر که در آن اشیا « فوکوس قابل قبول» یا «شارپنس “sharpness” قابل قبول» دارند. اما «قابل قبول» به چه معناست؟ به خودی خود، قابل قبول یک لغت نسبی است. شاید آن فوکوسی که برای یک نفر قابل قبول است برای فرد دیگری تار باشد. اینجاست که COC وارد میشود. COC یا دایره اغتشاش سایز یزرگترین نقطه تاری( blur spot) است که همچنان به عنوان یک نقطه واضح روی تصویر نقش میبندد. اهمیت COC در این است که معیار و مقیاسی برای اندازه گیری تاری پدید میآورد و دیگر وابسته به واژههای نسبی مانند «قابل قبول» برای بحت در مورد تاری و محوشدگی نخواهیم بود.
دریچه دیافراگم
دریچه دیافراگم سایز دهانه لنز است که نه تنها در نوردهی عکس اثر میگذارد و یکی از اجزای مثلث نوردهی است، بلکه عمق میدان را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. هرچقدر دیافراگم بازتر باشد، کمتر و پسزمینه تارتر است و برعکس هرچه دیافراگم بستهتر باشد، عمق میدان تصویر بیشتر و اجزای تصویر فوکوس و شارپ هستند.
یعنی در واقع، دیافراگم و عمق میدان با یکدیگر رابطه معکوس دارند. اما چرا این گونه است؟
نوری که از دریچه دیافراگم باز، وارد لنز میشود باید با زاویه بیشتری شکسته شود تا روی سنسور تشکیل تصویر دهد و حتی پرتوهای نوری که وارد لنز میشوند اما نه روی سنسور، بلکه قبل یا بعد از سنسور بههم برخورد میکنند که نقاط تار تصویر نهایی ما را تشکیل می دهد نیز زاویه بیشتری دارند که باعث ایجاد نواحی محو بیشتردرتصویر و عمق میدان کمتر میشود.
در مقابل، وقتی دریچه دیافراگم بستهتر است، نور هنگام عبور از دیافراگم، شکست کمتری را تجربه میکند و آن پرتوهای نوری که قبل یا بعد از سنسور بهم برخورد میکنند و نقاط تار را پدید میآورند نیز شکست کمتری دارند و بهم نزدیکترند و به همین سبب ناحیه تار کوچکتری پدید میآورند که باعث به وجود آمدن عمق میدان بیشتری درعکس میشود. به عکس زیر نگاه کنید تا منظورم از زاویه کمتر و بیشتر را متوجه شوید.
پس اگر میخواهید میدان بزرگتری داشتهباشید: دیافراگم را ببندید (گامهای F بالا مانند F/11 و F/16) و برای کمتر شدن آن دیافراگم را باز کنید (گامهای F پایین مانند F/1.4 ، F/2.0 یا F/2.8) اما فراموش نکنید که این کار نوردهی شما را نیز تحتتأثیر قرار میدهد.
اگر تأثیر گامهای F و دیافراگم در نوردهی را فراموش کردهاید میتوانید آن را در اینجا بخوانید.
فاصله کانونی
یکی از ویژگیهای مهم هر لنز عکاسی، فاصله کانونی آن است. فاصله کانونی، فاصله بین مرکز نوری (optical center) و سنسوردوربین است وقتی که لنز روی بی نهایت فوکوس است. فاصله کانونی روی عمق میدان ما اثرگذار است. فاصله کانونی ویژگیای است که مختص به نوع لنز شماست و فقط در محدودهای که برایش تعیین شده قابل تغییر است . نگاهی به بدنه لنز خود بیندازید. فاصله کانونی و محدودهای که در آن قابل تغییراست روی آن نوشتهشدهاست.
در واقع، هرچه فاصله کانونی کمتر باشد عمق میدان ما بزرگتر و گستردهتر و در مقابل هر چه فاصله کانونی ما بیشتر باشد، کمتر میشود.
چرا این گونه است؟ زیرا در فاصله کانونی کمتر، لنز و صفحه تصویر بهم نزدیکترند و پرتوهای نوری که از لنز عبور میکنند با زاویه بیشتری شکسته میشوند تا روی صفحه تصویر بهم برخورد کنند. به سبب این زاویه شکست بیشتر، همگرایی پرتوهای نوری که روی صفحه تصویر به هم برخورد نمیکنند نزدیکتر به صفحه تصویراتفاق میافتد و ناحیه محوشدگی کمتر خواهد بود که این یعنی عمق میدان بزرگتر و گستردهتری خواهیم داشت. به تصویر زیر نگاه کنید:
در مقابل هرچقدر لنز از صفحه تصویر دورترباشد، به این معنا که فاصله کانونی بزرگتری داشته باشیم، این زاویه شکست نور کمتر خواهد بود و همگرایی پرتوهایی که باعث ایجاد محوشدگی و تاری میشوند دورتر از صفحه تصویر اتفاق میافتد و ناحیه محوشدگی بیشتر و عمق میدان کمتر و کوچکتر خواهد بود.
پس اگرعمق میدان بیشتری میخواهید در محدوده کانونی لنز خود، فاصله کانونی لنز را کمتر کنید و برای عمق کمتر، فاصله کانونی بیشتری را به کار ببرید.
فاصله فوکوس یا فاصله سوژه تا لنز
راحتترین متغیر و البته قابلفهمترین آن در عمق میدان، فاصله فوکوس است. فاصله فوکوس فاصله میان دوربین و سوژهای است که در حال عکاسی کردن از آن هستید. هرچقدر شما به سوژه نزدیکتر باشید، یا در واقع فاصله فوکوس شما کمتر باشد، میدان کمتری خواهید داشت. مثلا اگر کلوزآپی از یک گل میگیرید، ممکن است گلبرگهای آن واضح باشند اما ساقهی آن تار باشد؛ چرا که شما به سوژه بسیار نزدیک هستید. در مقابل اگر چند قدم عقبتر بروید میتوانید ساقههای آن را نیز با شارپنس بالا عکاسی کنید.
سایز سنسور دوربین
سایز سنسور دوربین آخرین عامل اثرگذار روی عمق میدان است. اگر تمامی عواملی که در فوق ذکر کردیم ثابت باشند، یک سنسور بزرگتر به شما عمق میدان کوچکتر و کمتری خواهد داد و پسزمینه تارتر خواهد بود و در مقابل سنسورهای کوچکتر به شما عمق بیشتری خواهند داد.
سایز سنسور عاملی نیست که شما قادر به تغییر آن باشید و بستگی به نوع دوربین دارد. دوربین با سنسورهای فول فریم، سنسورهای بزرگتری دارند اما دوربین با سنسورهای APS-C جدیدتر، سنسور کوچکتری دارد. سایز سنسور فاکتور بسیار مهمی در هنگام انتخاب دوربین است؛ چرا که مستقیما روی کیفیت عکسهای شما اثر میگذارد.
جمعبندی
واقعیت این است که انتظار نداشته باشید با یک بار خواندن مقالهای در مورد عمق میدان کاملا آن را بفهمید و به کار بگیرید؛ چرا که هیچ چیز جای تجربه شخصی شما را نمی گیرد. اما به هر حال این مقاله به شما کمک میکند که درک کنید چگونه میتوانید با تغییر دیافراگم، فاصلهتان از سوژه و فاصله کانونی، عمق میدان را تغییر دهید و خلاقانهترو با کنترل بیشتر روی ابزارتان عکاسی کنید.
اما توصیه من برای یادگیری به شما این است که مقاله را همین جا تمام کنید. دوربینتان را بردارید و دیوانهوار عکس بگیرید. عکس بگیرید و باز هم عکس بگیرید. حتی میتوانید با شرکت در دوره آموزش عکاسی مقدماتی آموزال، تمام مهارت و تکنیکهای لازم در این حوزه را به صورت جامع و اصولی یاد بگیرید.
برگه تقلب عمق میدان
مفهوم عمق میدان: در سادهترین بیان، عمق میدان یا Depth of Field یا DOF یعنی چه میزان از عکس شما فوکوس و “شارپ” به نظر میرسد یا اینکه در واقع محدوده فوکوس شما در تصویری که قصد گرفتن آن را دارید چقدر است.
عمق میدان کم: وقتی این مفهوم “کم”، “کوچک” یا “باریک” است، به این معناست که همهی عناصر در عکس واضح و شارپ نیستند و مثلا پسزمینه یا عناصراضافی محو و تار شدهاست؛ مانند عکاسی پرتره.
عمق میدان زیاد: وقتی عمق میدان “زیاد” و “بزرگ” است، به این معناست که تمامی عناصر در تصویر شارپ، فوکوس و واضح به نظر میرسند، مانند عکاسی از منظره یا لنداسکیپ که در آن شما تمامی منظره را با فوکوس و وضوح یکسانی میبینید.
عواملی که به کمک آنها میتوانید عمق میدان تصویر خود را تغییر دهید:
دیافراگم: اگر میخواهید عمق میدان بزرگتری داشتهباشید: دیافراگم را ببندید (گامهای F بالا مانند F/11 و F/16)
و اگر میخواهید عمق میدان کمتری داشتهباشید، دیافراگم را باز کنید (گامهای F پایین مانند F/1.4 ، F/2.0 یا (F/2.8 اما فراموش نکنید که این کار نوردهی شما را نیز تحتتأثیر قرار میدهد.
فاصله کانونی: اگر عمق میدان بیشتری میخواهید در محدوده کانونی لنز خود، فاصله کانونی لنز را کمتر کنید و برای عمق میدان کمتر، فاصله کانونی بیشتری را به کارببرید.
فاصله فوکوس یا فاصله سوژه و دوربین: هرچقدر شما به سوژه نزدیکتر باشید، یا در واقع فاصله فوکوس شما کمتر باشد، عمق میدان کمتری خواهید داشت و در مقابل، اگر فاصله فوکوس خود را بیشتر کنید، عمق میدان بیشتری خواهید داشت.